مبعث پیامبر بزرگ اسلام بر همگان مبارک باد
« آفتابی در حرا »
کوه می شود پر از صدا
دره می شود پر از سکوت
کوه می شود پر از سلام
دره، عاشقانه در قنوت
خاک می شود پر از نشاط
سبزه می شود پر از نگاه
خار هم برای دیدنش
می شود گلی ، کنار راه
آسمان سکوت می کند
کوه ها ولی پر از صداست
او ز راه دور می رسد
او که برگزیده ی خداست
غار می کند بر او سلام
او پر از نگاه می شود
آسمان گشوده می شود
غار ، پر ز ماه می شود
ناگهان طلوع می کند
آفتابی از دل زمین
آفتابی از دل حرا
از دل محمد امین
برگرفته از کتاب : تو بوی سیب می دهی
موضوعات مرتبط: مرودشتمطالب وبلاگ های مرودشتیفرهنگیمن عاشق محمدممذهبی
برچسبها: مرودشتشعرکودکانعید مبعث
پــسر گــفــت بــابــا بــرام زن بگیر
دلــم گـشـتــه در بــنــد زلـفـی اسـیر
پــدر گــفـــت فـــرزنـــد دلــبــنـد باب
دوبـاره بــرایم چـه دیـــدی به خـواب
پــســر گـــفـــت دلـــــداده او شــــدم
اسـیـر دو چــشــم و دو ابــرو شــــدم
پـدر گـفتش ایـن عاشـقیّت عزا است
بـرایـم غم و غصه همچون غـذا اسـت
پـسرگـفـت عــزای تـو شـــادی مــن؟
غــم و غــصه ات عــشــقــبـازی مـن؟
پـدر گـفـت مگر مـغـز در کلّه نیست؟
شب و روز از غصه بَهرم یکی اســت
مـن هـمـچـون خـر لنگ در کار خود
بــمـانـدم کــمـر خــم شــد از بار خـود
بـود هـشـت من رهن نُه ای پسر
شــدم از غــم مـُفــلسی خِــنـگ و خــر
تــو دیـگــر مـَنـه قــوز بــالای قــوز
کــمــی هــم بـه بـدبخـتی ام چشــم دوز
بــمـانــدم چــو مــرغــی اسـیر قفس
بــرایـــم نــمــانـــده دگــر یــک نــفــس
پـسر گـفــت تــا حـل شـود مشکلات
شـوم مــن در ایــن جنگ شطرنج مـات
شــود مــوی مـن همچو دندان سپید
زســر هـرچـه عشق است خواهد پـریـد
برچسبها: شعر شاعران مرودشت طنز مرودشت